آپوشتان

کوچولوی مامانا

1389/12/11 10:55
نویسنده : مامان
231 بازدید
اشتراک گذاری

 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com   سلام کوچولوی مامانا

از صبح احساس خوبی دارم یعنی شادمHappy Danceیکی دو هفته ای میشه که شبها خوب میخوابی. 

 

دیشب بعد تقریبا یک هفته خانه بدوشی یه کمکی توی خونه جدید جابجا شدیموقتی دیشب اومدی خونه اول با تعجب دور و برت رو نگاه کردی و بعد شیطنت هات شروع شد  من و بابات هم از کارهات فقط میخندیدیم 

connie_49.gif

 

می اومدی باهام حرف میزدی ولی من متوجه نمیشدم که چی میگفتی  و تو هم عصبانی میشدی و دادت در می اومد.و من خنده ام میگرفت وقربون صدقه ات میرفتم. بعد از شام رفتی سراغ ماشینت و میرفتی روی صندلیش میایستادی و منو میترسوندیبابات هم که طبق معمول بیخیال و با اعصابی راحت ریلکس نگاهت میکرد.

گاهی با خودم میگم اینجوری ریلکس بودن هم بد نیست ها ولی من کلا و ذاتا همیشه نگرانم.

تا آخر شب اونقدر شیطنت کردی تا بالاخره خوابت برد.منم که دیگه داشتم از خواب غش میکردم یه چایی خوردمhttp://e-lu.demiart.ru/emoticons/roman.o2/15363225.gif و یه کمی جمع و جور کردم و بعدش خوابیدم.

 خیلی خسته  بودمخونه تکونی هم کار سختیه ها.

  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آپوشتان می باشد